محمدرضا هدایتی

پایگاه اطلاع رسانی محمدرضا هدایتی


بازدید کننده گرامی به پایگاه اطلاع رسانی محمدرضا هدایتی خوش آمدید.  -  مهدی رضایی کهخا

محمدرضا هدایتی

وبلاگ حامیان و طرفداران محمدرضا هدایتی

بایگانی

مهم: توضیحی درباره این وبلاگ

بیوگرافی کامل محمدرضاهدایتی


بیوگرافی مختصر محمدرضا هدایتی + عکس

مهدی رضایی کهخا | سه شنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۴، ۰۲:۴۵ ق.ظ

محمدرضا هدایتی متولد ۲۴ اردیبهشت ۱۳۵۲ در شهرستان چابهار استان  سیستان و بلوچستان است. (او اصالتا از بستگان طایفه میرشکار می‌باشد)


محمدرضا هدایتی


یک ماهه بود که به زاهدان منتقل شدند. پدرش پلیس بود. تا سن 22  سالگی در زاهدان بود. محمدرضا هدایتی در مورد آن سال‌ها می‌گوید:  از 2 سالگی یک خاطره دارم، گم شدم تمام کوچه هایی را که طی می کردم به یاد دارم 2 تا 3 محله را طی کردم بعد پدرم را دیدم که با دوچرخه از دور می آید. لبخند مهربانش آرام‌ام کرد گریه‌ام بند آمد، یک تصویر دیگر هم از آن سال‌ها دارم شب بود درب خانه را زدند باز کردیم چهار شتر با بار هیزم و ساربان بلوچ با کفش هایی که از لاستیک ماشین درست کرده بودند پدرم سفارش هیزم داده بود برای تنوری که مادرم در آن نان می پخت تا وقتی در زاهدان بودم مادرم هنوز نان می پخت انبار هیزم هم پشت بام گنبدی خانه بود خانۀ که هنوز هم به آن شکل باقی مانده و خانواده‌ام در آن زندگی می‌کنند.هنوز هم نقاشی که با انگشت رنگی‌ام روی دیوار حیاط کشیده‌ام باقی است.می خواستم به تقلید از از منظره‌ای که همسایه‌مان روی دیوار خانۀ‌اش کشیده بود صفایی به حیاط بدهم اما تنها چیزی که توانستم بکشم یه آدم کج وکوله و بی‌ریخت بود، هنوز هم نمی‌توانم بهتر از آن نقاشی کنم خطم نیز بدتر از آن، وقتی به کسی امضاء می‌دهم شرمنده می‌شوم.

محمدرضا هدایتی


او در سال 70 در مرکز هنرهای نمایشی زاهدان حدود 4سال تئاتر کار می‌کرد. با سید جواد موسی نویسنده و فیلم‌ساز و رضا خدا بیگی کارگردان تئاتر یک تیم 3 نفره خوب داشتند با کارهای کم پرسوناژی که هیچ کدام در زاهدان اجازه اجرا نداشت و در جشنواره‌های تهران شرکت می‌کردند.در جشنواره‌ی فجر از 72 تا 74 کار می‌آوردیم. البته از ۱۰ سالگی  در تئاتر بود، در دبیرستان هم تئاتر کار می‌کرد و صدای شیپورچی و  پدر پسرشجاع را تقلید می‌کرد. اما بطور جدی از سال ۷۰ در مرکز  هنرهای نمایشی زاهدان کارش را شروع کرد. آنجا دو اثر را به جشنواره  آوردند و او با آن آثار، بازیگر اول جشنواره شد.همین عاملی شد که به  تهران فکر کند. در همان سالها که بواسطه بازی در تئاتر به جشنواره  می‌رفت، دوستانی پیدا کرد که با حمایت آنها توانست به بازی جلوی دوربین راه پیدا کند. همان سال‌های اولی که به تهران آمد، با دانشجویان  تئاتر کار می‌کرد.

خرداد 74 به تهران آمد و اردشیر رستمی (بازیگر سریال شهریار ) برایش در انتشارات «مرغ آمین» کار پیدا کرد. دو سال و نیم آنجا بود با دنیایی از کتاب و آدم‌های جالبی که آنجا می‌آمدند.خودش می‌گوید: یک بار علیرضا خمسه آمد برای اولین بار و آخرین بار به خودم جرات دادم از کسی تقاضای همکاری کنم، گفت برو دانشگاه، از او به خاطر درخواستم کلی معذرت خواهی کردم. یک سال و اندی هم بعد از انتشارات بیکار و علاف بودم.. خیلی تلاش کرد تا در دانشگاه هنر قبول شود، آن هم در دانشگاه دولتی،  اما نشد، تصمیم گرفت که به دانشگاه سوره و جهاد دانشگاهی برود . سال  بعد در رشته تئاتر و سینما قبول شد.

محمدرضا هدایتی

اولین بار در زمستان سال 74، در یک نقش دو دقیقه‌ای برای حسین  محب اهری در نقش یک مامور آتش‌نشانی بازی کرد،در تابستان 75 هم،  در سریال "نوع دیگر" برای بهروز بقایی ایفای نقش کرد.

و اما آشنایی او با مهران  مدیری از طریق سروش صحت اتفاق افتاد،همسر صحت از دوستان  خانوادگی‌شان در زاهدان بود. سروش برای برنامه 77 مدیری به او  پیشنهاد داد اما او قبول نکرد! نمی‌خواست کارش را با طنز شروع کند،  دلش می‌خواست با تئاتر آغاز کند. در سال ۱۳۷۷ یک تئاتر با اکبر زنجانپور به نام "گوریل پشمالو" اثر یوجین اونیل کار کرد. پس از مدتی  احساس کرد که در مورد بازی طنز اشتباه کرده است، از این رو نزد  مدیری رفت.تا اینکه سال ۱۳۷۸ اولین همکاری را با مهران مدیری در  مجموعه تلویزیونی با نام "ببخشید شما؟" تجربه کرد.

معتقد است که آشنایی‌اش با مهران مدیری خوش شانسی بزرگ زندگی  او بوده،چون اگر آغاز فعالیتش با او نبود، آنقدر دیده نمی‌شد. در واقع  با مهران مدیری دیده شد که کارگردان بزرگی مانند جعفری جوزانی  نقش جدی و خوبی را در سریال عظیمی مانند "در چشم باد" به او داد.  از دیگر فعالیت های او می توان به کارگردانی یک فیلم کوتاه با نام " برخورد کوتاه" اشاره کرد.

محمدرضا هدایتی


آشنایی با ایرج طهماسب یکی دیگر از شانس‌های بزرگ زندگیش است. او  و حمید جبلی الان دیگر جزو بهترین دوستانش هستند. اواخر سال ۸۷  حبیب رضایی با او تماس گرفت و گفت که آقای طهماسب خواسته که به  دفترشان برود و برای یک کار عروسکی تست بدهد. خودش در این باره  می‌گوید:" آنجا آقای طهماسب گفت تلویزیون از ما می‌خواهد پس از  سالها دوباره کلاه قرمزی را روی آنتن ببریم و ما هم یک عروسک به نام  «پسرعمه زا» را به جمعمان اضافه کرده ایم و می‌خواهیم صدایش را شما بگویی، من هم گفتم با کمال میل!"

محمدرضا هدایتی و ایرج طهماسب و حمید جبیلی


هدایتی آدمی است که تمام وقتش را یا در دفتر روی آلبومهایش کار میکند، یا جلوی دوربین است و یا در خانه. اما دفتر «صحرا فیلم» (دفتر تهیه کننده  مجموعه های تلویزیونی و سینمایی کلاه قرمزی) تنها دفتری بود که ترجیح می‌داد وقتش را آنجا بگذراند و از وجود ایرج طهماسب و حمید جبلی لذت ببرد.

شاید خیلی‌ها هنوز نمی‌دانند «پسرعمه زا» با آن صدای خاص و تند تند حرف زدن بچه‌گانه اش، دست‌پخت محمدرضا هدایتی‌ای است که نقش  انواع و اقسام پیرمرد را در سریال‌های مهران مدیری بازی کرده است؛ از طغرل پاورچین تا جهانگیرشاه دلو در قهوه تلخ. او این روزها با «کلاه  قرمزی هوووو…» گفتن‌هایش دوباره سر زبانها افتاده و همین باعث  می‌شود فکر کنیم اگر کسی او را در خیابان ببیند به جای «سلام»، یک « محمدرضا هوووو»ی کِشدار تحویل‌ا‌ش می‌دهد!

محمدرضا هدایتی و پسر عمه زا


محمدرضا هدایتی یکی از بازیگران به نام طنز ایران است که البته باید بگوییم همیشه با  غرور فاصله دارد، بازیگری که در اوج جوانی نقش پیرمردها را بازی  می‌کند و این کمی عجیب به نظر می‌رسد. نقش یاور طغرل در "شب‌های  برره"، نقش طغرل در پاورچین ، منصور زرگنده در مجموعه "باغ مظفر"  و یا جهانگیر شاه در مجموعه "قهوه تلخ" از شاهکارهای هنری هدایتی است. در چهار سالگی صحنه‌هایی از تلویزیون دید که همان صحنه‌ها در ذهن او نقش بست. از ده، دوازده سالگی هم عاشق بازیگری شد. 

پیش از  آنکه به شهرت برسد در عرصه تئاتر بسیار فعال بوده است.او بازیگری است که به خاطر نقش‌های کمدیش در سریال‌های تلویزیونی به کارگردانی مهران مدیری شهرت پیدا کرده  است.همه بازیگرها را دوست داشت، به عبارتی هنر را دوست داشت. زمانی که  برای دیدن فیلم "سناتور" به تنهایی به "سینما زاهدان" رفت، عاشق  سینه چاک سینما شد. پدرش با سینما میانه خوبی نداشت، زمانی که  پدرش فهمید، او را سرزنش کرد که چرا تنهایی به سینما رفته است. 


وی در پاسخ به سوالی که چرا به طنز رو آوردید گفت: "چون بازیگران  کمدی را خیلی دوست داشتم،چارلی چاپلین را که واقعا عاشقش بودم و  از لورل هاردی هم بسیار خوشم می‌آمد. کمدین‌ها اکثرا بداخلاق  هستند، می‌گویند آنکه می‌خندد یک درد دارد و آنکه می‌خنداند هزار و یک درد.کمدین دردها را می‌بیند و آنها را برای دیگران تبدیل به  کاریکاتور و خنده می‌کند. پس می‌تواند فرد عمیق‌تر و جدی‌تری باشد."



او در زمینه خوانندگی هم فعالیت نموده و چندین آلبوم منتشر کرده است. آرزویش اینست که روی موسیقیسیستان و بلوچستان کار کند، او موسیقی سنتی ایرانی را خیلی خوب می شناسد، موسیقی های غربی را با جزئیات دنبال می‌کند و به موسیقی مقامی ایران و موسیقی فالک دنیا به شدت علاقه مند است.چند آلبوم را روانه بازار کرده و آلبوم سوم با نام «عشق پنهونی» را قرار است بزودی منتشر کند، سال 83 دو کنسرت در شیراز و دیگری در اراک برگزار کرد.در اکثر ترک‌هایش با رشید رفیعی همکاری کرده است.در مورد دلیل اینکه یکی از آلبوم‌های موسیقی‌اش را برای  نوجوانان منتشر کرده است می گوید، تنها یک حرف ایرج طهماسب  باعث شد که این کار را انجام دهد: او یک روانشناس واقعی است«طهماسب می‌گفت روی بچه ها کار کنید. اگر برای بچه ها کار کنید، فرد وقتی هنوز بچه است، طرفدارت می‌شود؛ بزرگ شد باز هم طرفدارت است؛ بچه دار شد طرفدارت است و اتفاقا بچه‌اش هم طرفدارتوست و  همینطور تا آخر عمر طرفدار داری. یعنی همین کاری که او با کلاه  قرمزی و پسرخاله انجام داد»

آلبوم محمدرضا هدایتی



برای آرامشش گاهی خمیر را برداشته و شکل‌های جدیدی به آن می‌دهد.در زیر چندتا از هنرهای دستی او را می‌بینید

خمیر محمدرضا هدایتی



محمدرضا هدایتی متاهل است و یک پسر دارد.

محمدرضا هدایتی و همسرش و فرزندش


جوایز:
دیپلم افتخار از دومین جشنواره کودک مهاباد

تئاتر:

    نیرنگ باری
    لولوی عزیز من
    میزان
    خواستگاری
    گوریل پشمالو
    دلم دریا
    زمانی برای کشتن
    دزد و مهتاب
    بار دیگر هابیل
    شب بخیر سرهنگ

مجموعه‌های تلویزیونی:

    وکیل محل (دهه70)
    پلاک 14 (مهران مدیری،1378)
    ببخشید شما؟ (مهران مدیری،1378)
    کمین (مسعود کرامتی،سال1380)
    داستان‌های نوروزی (مسعود کرامتی،سال1380)
    پاورچین (مهران مدیری،1381)
    رانت‌خوار کوچک (حسین سهیلی زاده،1382)
    نقطه چین (مهران مدیری،1382-83)
    در چشم باد (جعفری جوزانی،1382-87)
    شب‌های برره (مهران مدیری،1384)
    باغ مظفر (مهران مدیری،1385)
    نیستان (حسین مختاری،1386)
    مرد هزار چهره (مهران مدیری،1377)
    مرد دو هزار چهره (مهران مدیری،1378)
    لطفا دور نزنیم (مهدی مظلومی، 1387)
    کلاه قرمزی ۸۸ (ایرج طهماسب،1388)
    قهر و آشتی (علی ژکان،1390)
    کلاه قرمزی ۹۰ (عروسک گردان،ایرج طهماسب،1390)
    کلاه قرمزی ۹۱ (عروسک گردان،ایرج طهماسب،1391)
    کلاه قرمزی ۹2 (عروسک گردان،ایرج طهماسب،1392)
    کلاه قرمزی ۹3 (عروسک گردان،ایرج طهماسب،1393)


سینمایی:

    اینجا آسمان همیشه بارانی است (مهدی گلستانه،1392)
    کلاه قرمزی و بچه ننه (ایرج طهماسب،۱۳۹۰)
    تاکسی نارنجی (ابراهیم وحیدزاده،۱۳۸۷)
    کیش و مات (جمشید حیدری،۱۳۸۷)
    بی وفا (اصغر نعمتی،۱۳۸۵)
    شام عروسی (ابراهیم وحیدزاده،۱۳۸۴)
    الهه زیگورات (رحمان رضایی،۱۳۸۲)
    روز کارنامه (مسعود کرامتی،۱۳۸۱)
    مردی از جنس بلور (سعید سهیلی،۱۳۷۷)
    دلقک(قدرت اله احسانی،1355)

آلبومهای موسیقی:

   آلبوم برگ و باد ( خواننده،1387 )
   آلبوم ماه می‌خنده ( خواننده و آهنگساز،1390 )
   تک آهنگ دنیا کوچیکه ( خواننده و آهنگساز،1390 )        
   تک آهنگ مشتاق ( خواننده،1391 )
   آهنگ پیشواز سایه ( خواننده،1391 )
   آهنگ پیشواز یادته  ( خواننده،1391 )
   تک آهنگ سیستانی ( خواننده،زبان محلی،1391 )


شبکه خانگی:

    داماد خوش قدم (کاظم راست گفتار،1385)
    فضانوردان (قاسم‌خانی و انصاری،1385)
    گنج مظفر (مهران مدیری،1385)  
    قهوه تلخ (مهران مدیری،1389)
    ویلای‌من (مهران مدیری،1391)
    شوخی کردم (مهران مدیری،1392)

عکسهای محمدرضا هدایتی:

محمدرضا هدایتی



محمدرضا هدایتی و پسرش

محمدرضا هدایتی

محمدرضا هدایتی

محمدرضا هدایتی
محمدرضا هدایتی
محمدرضا هدایتی و فرزاد فرزین

منابع:
ویکی پدیا
سینماسنتر
mrhedayati.com


گردآوری و تنظیم:وبسوار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی